سفر رییس جمهور ایران به عراق بعد از سی سال بی تردید اتفاق مهمی در منطقه بشمار می رود. در شرایطی که امنیت مهمترین نیاز عراق می باشد سفر کاملا رسمی یک شخصیت مهم خاورمیانه قدمی در جهت افزایش اعتبار دولت مالکی است. از طرفی در مقابل رییس جمهور امریکا و نخست وزیر انگلیس که بصورت سرزده (بخوانید یواشکی) به عراق رفتند در واقع این اولین سفر واقعی[!] یک رییس جمهور به این کشور ثروتمند بعد از اشغال می باشد. شاید مهمترین پیام این سفر -که امیدوارم سریعتر اتفاق بیافتد- این است که عراق مهمترین هم پیمان ایران در جهان و ایران اولین هم پیمان عراق می باشد.
در شرایطی که امریکا با هجمه ی شدید تبلیغاتی، ناامنی های عراق را به گردن دولت عراق می اندازد و یا ایران را عامل این ناآرامی ها معرفی می کند این سفر می تواند اثبات می کند که ایران تمام تلاش خود را برای امنیت عراق بکار می بندد و در حالی که وزرای خارجه کشورهای همسایه عراق از سفر به این کشور بیم دارند رییس جمهور ایران رسما به بغداد می رود. از طرفی این حرکت ابتکاری، حمایت از دولت عراق در برابر تهاجمات امریکا می باشد.
پیش بینی بنده این است که با سفر احمدی نژاد به عراق شاهد یک جشن خیابانی عظیم در شهرهای مختلف عراق خواهیم بود و به جهانیان ثابت می شود که این ایران است که قلب مردم عراق را تسخیر کرده است و مردم جهان مطمئنا این سفر را با سفر بوش مقایسه خواهند کرد... تا شکست امریکا در عراق با صدای بلندی اعلام شود.
غیر از مسایل سیاسی و اجتماعی از نظر اقتصادی هم این روزها بازرگانان و تولید کنندگان ایرانی در حال تسخیر بازار بکر عراق هستند. ضمن این که سرمایه گذاران ایرانی در حال سرمایه گذاری در این کشور می باشند. مخصوصا در منطقه کردستان عراق، بسیاری از سرمایه گذاران کرد ایرانی در حال سرمایه گذاری های مختلفی می باشند از ایجاد کارخانه های جدید تا ایجاد شعبه های تولیدات مواد غذایی مختلف... و این سفر می تواند باعث تسهیل در امر صادرات به این کشور شود.
همه اینها می تواند الگویی برای روابط ایران با کشورهای عربی منطقه باشد و بار دیگر به مردم منطقه ثابت کند که ایران بدنبال صلح و ثبات در منطقه است و این حاکمان مرتجع هستند که در این مسیر سنگ اندازی می کنند.
کاش خمینی(ره) بود و می دید که فرزندانش در دو قدمی تسخیر خاورمیانه اند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کلام نورانی امام خمینی:
صحیفه نور جلد 1 صفحه 88
اختلافاتی که در عراق در ایران‚ در سایر ممالک اسلامی ایجاد می کنند‚ باید سران دول اسلامی توجه داشته باشند به این معنا که این اختلافات‚ اختلافاتی است که هستی آنها را به باد می دهد. باید با عقل‚ با تدبیر توجه داشته باشند به این معنا که به اسم مذهب و به اسم اسلام می خواهند اسلام را از بین ببرند. دست های ناپاکی که بین شیعه و سنی در این ممالک اختلاف می اندازند اینها نه شیعه هستند و نه سنی هستند‚ اینها دست های ایادی استعمار هستند که می خواهند ممالک اسلامی را از دست آنها بگیرند‚ ذخائر را از دست آنها بگیرند‚ بازار سیاه درست کنند برای ممالک به اصطلاح مترقی.
اینها نمی گذارند که عراق و ایران با هم متحد بشوند‚ ایران و مصر با هم متحد بشوند‚ ترکیه و ایران با هم متحد بشوند‚ همه شان با هم وحدت کلمه پیدا بکنند‚ نخواهند گذاشت ولی شما تکلیف تان این نیست‚ روسا تکلیف شان این است که بنشینند با هم تفاهم کنند‚ حدود و ثغور خودشان را حفظ کنند‚ هر کدام حدود و ثغورشان محفوظ لکن دشمن خارجی که به شما این قدر ضرر وارد می کند در مقابل او توحید کلمه کنید. - اگر توحید کلمه بکنید - یک مشت یهودی دزد در فلسطین است‚ بیش از یک میلیون از مسلمین را ده سال‚ بیشتر از ده سال است که متفرق کرده اند.
صحیفه نور جلد 1 صفحه 160
ملت ایران خود را از ملت عراق جدا نمی داند و در مشکلاتی که برای این مملکت اسلامی پیش آمده در راس مدافعین و مجاهدین بوده است. از مجاهدات علمای ایران و در راس آنها مرحوم آیت الله سید محمد کاظم یزدی و مرحوم آیت الله آقا میرزا محمد تقی شیرازی قدس سرهما مدت زیادی نمی گذرد. مسلمین به حکم اسلام باید ید واحد باشند که بتوانند دست اجانب و مستعمرین را از دخالت در کشور خود قطع کنند. قطع نظر از جهات سیاسی ایرانیان از لحاظ اقتصادی نیز به عراق یاری می رسانند.
صحیفه نور جلد 1 صفحه 121
عراق بحمدالله نفت دارد‚ ایران بحمدالله نفت دارد... نفت دست مسلمین است. آنها باید بیایند به شما تملق بگویند‚ دست شما را ببوسند‚ پای شما را ببوسند ]درسایه اتحاد انشاءالله[ و این ذخایر را به قیمت ارزشمند هم بخرند.
|
کار از کار بازتاب گذشته و این ابراز نگرانیها بعید است کسی را نجات دهد. اما چارهای جز ابراز نگرانی و محکومیت در بارهی خطر تحریف و تخریب چهرهی بنیانگذار انقلاب کبیر اسلامی امام خمینی روحی فداه نیست.
اگر چه او در وصیتنامهی خود هر گونه سخن منتسب را رد کرد، کسی در کتاب خود ادعا میکند که امام خمینی در سال 1363 تصمیم به کنارهگیری از رهبری گرفت.
دیگری در تحلیلی میگوید که بله در آن زمان اوج اختلافات بین سپاه و ارتش و دولت و شورای نگهبان بود.
هنوز سخن خمینی در پیامهای انقلابی در گوش زنگ میزند و سیهدلان اینگونه خمینی را به زیر میکشند تا خود بزرگ جلوه کنند.
کسانی که دم از ضعف خمینی در مقابل مشکلات مملکت میزنند چرا در زمان امام جرات نداشتند کلمهای ناهمآهنگ با او به زبان بیاورند. چرا جرأت نداشتند در چشمان خمینی نگاه کنند؟
مگر خمینی کبیر نبود که با سرانگشت تدبیر و اقتدار علوی خود گرههای بزرگتر از اختلاف شورای نگهبان و مجلس و سپاه و ارتش را حل کرد؟
به راستی اختلاف نظر بین سپاه و ارتش بزرگتر بود یا مسئلهی پیچیدهی قائم مقامی رهبری؟ یا قضیه سلمان رشدی؟ یا قضایای پیچیدهی اجتماعی و سیاسی که یکی پس از دیگری جمهوری اسلامی را آماج قرار داده بود؟
این کوته فکری و کوته بینی و سیاه اندیشی جفای بزرگی است از «سبزه دار رضایی» که حتا نام «محسن» خود را از امام به عاریت گرفته و اکنون زبان به یاوهگویی دربارهی خمینی کبیر گشوده است.
خمینی زنده است تا زمان زنده است و آب دهان کسی به خورشید نمیرسد.
|
|
تیغ تند آفتاب آهسته آهسته در حال کند شدن بود و تنها دو نفر از یاران باقی مانده بودند... نزدیک شد و گفت: یا اباعبدالله! الوعده وفا، همانگونه که دیشب شرط کردم یاری من فقط تا این مرحله است، رخصت ده تا بگریزم. حسین(ع) فرمود: تو آزادی ای ضحاک بن عبدالله! ولی پای پیاده و این محاصره ی دشمن چگونه می خواهی بگریزی؟ ضحاک: اسبی را برای موقعیت خطر، در خیمه های پشتی مخفی کرده ام، می روم و... در حالیکه لبخند تلخی بر لبان خشک امام به سختی قابل دیدن بود سر را به سوی میدان چرخاند و آهسته گفت "برو" .
چه تلخ که آن حضور رویایی در کنار امام از چند روز پیش تا عصر عاشورا، سودی برایش نداشت و از فوز اکبر سقط شد. او فقط در "ظاهر" تا عصر عاشورا در کنار امام بود و بگمانم همان شب عاشورا که ضحاک، اسب را در پشت خیمه ها مخفی می کرد اسمش از لیست عاشوراییان خط خورده بود.
و هر پرده ی عاشورا تا ابد هزاران هزار درس خواهد داشت. کاش سیاستمداران هم چیزی از آن در می یافتند.
دوستانی که اسب امید دنیا طلبی را در پشت خیمه های غرب به امید روز مبادا پنهان کرده اند از اول هم در جبهه ی ما نبوده اند. هر چند که امام شرط و شروط آنها را برای یاری پذیرفته باشد و سالها در کنار وی بوده باشند. و چه دردناک است این آخرین جمله وصیت پیر جماران که ملاک حال افراد است. گویا تا پایان خط را خوانده بود.________________________________________________
خمینی کبیر: من بارها اعلام کرده ام که با هیچ کس در هر مرتبه ای که باشد عقد اخوت نبسته ام. چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است.**صحیفه نور ج21 ص108 تاریخ: 2/1/1368
امید است که علمای اعلام و مراجع بزرگ اسلام از خیانت و نفوذ اجانب و عمال استعمار به حوزه های علمیه و جامعه روحانیت جلوگیری به عمل آورند و ایادی مخالفین را که در سلک روحانیت قرار دارند و اسلام و روحانیت رابه سقوط و انحطاط تهدید می کنند‚ طرد و رسوا سازند و اجازه ندهند که مشتی فریب خورده و دنیا طلب استقلال هزار ساله شیعه را دستخوش امیال و اغراض مخالفین اسلام و مزدوران استعمار قرار دهند.**صحیفه نور ج1 ص197
بحث مباره و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی و بحث دنیا خواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگز باهم جمع نمی شوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی بضاعت گرداندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. **صحیفه نور ج21 ص87
|
اصولا بازی دموکراسی جایی قابل اجراست که طرف مقابل حداقل به ظاهر و زبانی قواعد آنرا بپذیرد. مثل آنچه که در عراق اتفاق افتاد -شیعیان طرفدار ایران حکومت را بدست گرفتند.- و یا تلاشهای حزب الله در لبنان برای بدست گرفتن قدرت سیاسی، اینها در شرایطی است که طرف مقابل یعنی امریکا و یا دست نشانده هایش در لبنان و عراق به ظاهر، پیاده شدن مردمسالاری را پذیرفته اند. این قاعده کلی، وضعیت فلسطین را از این دو مستثنی می کند؛موضوعی که هنیه و دوستانش نخواستند بپذیرند. شرایط اسراییل و فلسطین متفاوت از لبنان، عراق، شیعیان یمن و یا شیعیان شرق عربستان است. اسراییل دست نشانده ی امریکا نیست بلکه سرور اوست و نیز تنها منطق گلوله و سرب داغ را می فهمد. در حالی که رییس جمهور امریکا]عاجزانه[ از اسراییل می خواهد که شرایط امریکا را هم درنظر بگیرد و سعی کند تا حدی قواعد بین المللی را هم اجرا کند، دیگر کار سیاسی و دیپلماتیک در مقابل چنین دشمنی چه معنایی دارد.
رویکرد سیاسی حماس بعد از شهادت شیخ احمد یاسین و رنتیسی(رحمهما الله) یک نتیجه خوب بین المللی و داخلی داشت؛ بعد از پیروزی قاطع حماس تمام جهان فهمیدند که مردم فلسطین بدنبال سازش و تسلیم در مقابل رژیم غاصب نیستند و از طرفی وزن گروههای سیاسی داخل فلسطین هم مشخص شد. یعنی اگر قرار باشد مردم فلسطین یک اندیشه را انتخاب کنند آن اندیشه ی غرب گرای "فتح" و ابومازن نیست و نیز افکار ملی و پان عربیسم و یا افکار چپ و سویالیستی نیز نمی باشد بلکه فلیسطینیان به تمام جهان اعلام کردند که بیداری اسلامی فرزندان خمینی در خاورمیانه را بر می گزینند.
حماس پس از سرکار آمدن سعی کرد تمام اصول خود را حفظ کند و تمام تلاش خود را کرد. حتی برای چشم پوشی از قسمتی از حقوق خود در انتخاب کابینه و تشکیل دولت ائتلافی با فتح (پیمان مکه) به ایران آمد تا نظر ایران جلب کند که طبق دأب جمهوری اسلامی به تدبیر خودشان واگذار شد. پیمانی که ظاهرا ابومازن بدون اجازه سروران غربی خود امضا کرده بود و هنوز مرکب آن خشک نشده بود که طبق خواسته اسراییل و امریکا شبهه کودتایی کرد و دولت حماس را منحل اعلام کرد.
و تاریخ ثبت خواهد کرد که این تجربه تلخ مردم فلسطین به چه بهایی بدست آمد. |
امروز
بسیاری از نمایندگان مجلس که عضو حماس هستند و چند تن از وزرای این دولت به دست اسراییل زندانی شده اند. با این دستگیریها مجلس بعلت نرسیدن به حد نصاب معمولا تشکیل نمی شود.
کرانه باختری که معمولا وزارتخانه ها و ارگانها دولتی در آن قرار دارند محل کشمکش نظامی گروههای فلسطینی است. ولی غزه در تصرف حماس است.
مهمترین عاملی که باعث تغییر جهت افکار عمومی در منطقه است، تسلط کامل حماس بر غزه و تصرف سازمانهای اطلاعاتی فتح توسط حماس و خارج شدن اسناد سری ارتباط این گروهک منافق با اسراییلیهاست. حادثه ای که سران دولت صهیونیست از آن به فاجعه قرن برای اسراییل تعبیر کردند. این حادثه را می توان به تسخیر لانه جاسوسی در انقلاب اسلامی خودمان تشبیه کرد.
با این حساب بنظر می رسد که هنوز هم می توان این تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد.
حماس سه راه حل پیش رو دارد:
1- امروز غزه از دست منافقین فتح خارج شده است و تنها کرانه باختری است که به طور نسبی در اختیار ابومازن(مسعود رجوی فلسطین!) و نیز حماس است. و از طرفی پس از پیمان شکنی محمود عباس و افشای مدارک جدید، چهره ی اسراییلی او برای فلسطینیان بیشتر افشا شده است. پس باید مرزهای خودی و غیر خودی را پررنگ تر کرد. از نظر هر آدم عاقلی 50نفر برادر مسلمان خیلی بهتر از 70 نفر منافق و مسلمان (باهم) است. حماس می تواند با ایجاد حکومت یک دست اسلامگرای خود در غزه و تلاش برای الحاق کامل کرانه باختری به آن و تجهیز رسمی و همه جانبه گروههای مسلح خود، آنها را تبدیل به ارتش رسمی دولت فلسطین در غزه کند و حملات علیه رژیم غاصب را تشدید کند. اداره کردن غزه برای حماس کار دشواری نیست و می تواند انرژی خود را بیشتر صرف فعالیتهای نظامی کند. که البته اخیرا هنیه چنین برنامه ای را تلویحا رد کرده است. ضمن اینکه این راهکار پیچیدگیهای زیاد و نیز هزینه های زیادتری خواهد داشت.
?- راه دیگر این است که حماس به همین کشمکش سیاسی و ادامه دهد تا شاید بتواند دوباره دولت فلسطین را رسما (!) بدست بگیرد که این روش قانونا تا یک ماه دیگر و عملا تاچند ماه دیگر غیر ممکن است. اگر حماس این گزینه را انتخاب کند نشان از آن دارد که دستگیری نیمی از نمایندگان حماس در مجلس و چندین وزیر دولت فلسطین توسط اسراییلیها و نیز پوزخند زدن اسراییل به همه ی قوانین بین المللی نتوانسته است حماس را راضی کند که اینجا جای سیاست بازی نیست!
چنین اقدامی باعث هرز رفتن انرژی بیشتر مردم فلسطین در مبارزه با اسراییل و نیز تداوم کشمکشهای داخلی نیز می شود. مهمترین نتیجه بد این داستان این است که مردم جهان، حماس و فتح را در ردیف هم قرار خواهند داد که برای بدست آوردن قدرت با یکدیگر مبارزه می کنند.
2- مسیر دیگر این است که حماس تمام آنچه گذشته است را به حساب تجربه خود بگذارد و با قدرت دوچندان بار دیگر با تمام قوا به فعالیتهای نظامی بپردازد. که این روش محتاج شجاعت و دوری از عافیت طلبی است. چیزی که انشاء الله هنوز حماس آن را از دست نداده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام خمینی رحمه الله :
دشمنان ما درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی کشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن نمی شناسند... ملتهای اسلامی مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنی این جنایت پیشه دوره گرد، حسن(مراکشی) و حسنی مبارک هم آخور با اسراییل جنایتکارند و در راه خدمت به امریکا و اسراییل از هیچ خیانتی به ملتهای خود رویگردان نیستند. (صحیفه نور ج21ص398)
در جمع رهبران انتفاضه آذر1367 :
در داخل خودتان اشخاصی بدتر از آنها هستند مثل عرفات، ما هم مثل این اشخاص داشتیم این عرفات الان می خواهد یهودیان را آنجا مسلط کند... باید مردم دست بدست هم بدهند و عرفات را از جمع خودشان خارج کنند... و کار را تمام کنند، همانطور که ما کردیم و با ایستادگی کار تمام می شود و کسانی که مخالفت با این مسایل دارند از جرگه خودشان خارج کنند.
|