اصولا بازی دموکراسی جایی قابل اجراست که طرف مقابل حداقل به ظاهر و زبانی قواعد آنرا بپذیرد. مثل آنچه که در عراق اتفاق افتاد -شیعیان طرفدار ایران حکومت را بدست گرفتند.- و یا تلاشهای حزب الله در لبنان برای بدست گرفتن قدرت سیاسی، اینها در شرایطی است که طرف مقابل یعنی امریکا و یا دست نشانده هایش در لبنان و عراق به ظاهر، پیاده شدن مردمسالاری را پذیرفته اند. این قاعده کلی، وضعیت فلسطین را از این دو مستثنی می کند؛موضوعی که هنیه و دوستانش نخواستند بپذیرند. شرایط اسراییل و فلسطین متفاوت از لبنان، عراق، شیعیان یمن و یا شیعیان شرق عربستان است. اسراییل دست نشانده ی امریکا نیست بلکه سرور اوست و نیز تنها منطق گلوله و سرب داغ را می فهمد. در حالی که رییس جمهور امریکا]عاجزانه[ از اسراییل می خواهد که شرایط امریکا را هم درنظر بگیرد و سعی کند تا حدی قواعد بین المللی را هم اجرا کند، دیگر کار سیاسی و دیپلماتیک در مقابل چنین دشمنی چه معنایی دارد.
رویکرد سیاسی حماس بعد از شهادت شیخ احمد یاسین و رنتیسی(رحمهما الله) یک نتیجه خوب بین المللی و داخلی داشت؛ بعد از پیروزی قاطع حماس تمام جهان فهمیدند که مردم فلسطین بدنبال سازش و تسلیم در مقابل رژیم غاصب نیستند و از طرفی وزن گروههای سیاسی داخل فلسطین هم مشخص شد. یعنی اگر قرار باشد مردم فلسطین یک اندیشه را انتخاب کنند آن اندیشه ی غرب گرای "فتح" و ابومازن نیست و نیز افکار ملی و پان عربیسم و یا افکار چپ و سویالیستی نیز نمی باشد بلکه فلیسطینیان به تمام جهان اعلام کردند که بیداری اسلامی فرزندان خمینی در خاورمیانه را بر می گزینند.
حماس پس از سرکار آمدن سعی کرد تمام اصول خود را حفظ کند و تمام تلاش خود را کرد. حتی برای چشم پوشی از قسمتی از حقوق خود در انتخاب کابینه و تشکیل دولت ائتلافی با فتح (پیمان مکه) به ایران آمد تا نظر ایران جلب کند که طبق دأب جمهوری اسلامی به تدبیر خودشان واگذار شد. پیمانی که ظاهرا ابومازن بدون اجازه سروران غربی خود امضا کرده بود و هنوز مرکب آن خشک نشده بود که طبق خواسته اسراییل و امریکا شبهه کودتایی کرد و دولت حماس را منحل اعلام کرد.
و تاریخ ثبت خواهد کرد که این تجربه تلخ مردم فلسطین به چه بهایی بدست آمد. |
امروز
بسیاری از نمایندگان مجلس که عضو حماس هستند و چند تن از وزرای این دولت به دست اسراییل زندانی شده اند. با این دستگیریها مجلس بعلت نرسیدن به حد نصاب معمولا تشکیل نمی شود.
کرانه باختری که معمولا وزارتخانه ها و ارگانها دولتی در آن قرار دارند محل کشمکش نظامی گروههای فلسطینی است. ولی غزه در تصرف حماس است.
مهمترین عاملی که باعث تغییر جهت افکار عمومی در منطقه است، تسلط کامل حماس بر غزه و تصرف سازمانهای اطلاعاتی فتح توسط حماس و خارج شدن اسناد سری ارتباط این گروهک منافق با اسراییلیهاست. حادثه ای که سران دولت صهیونیست از آن به فاجعه قرن برای اسراییل تعبیر کردند. این حادثه را می توان به تسخیر لانه جاسوسی در انقلاب اسلامی خودمان تشبیه کرد.
با این حساب بنظر می رسد که هنوز هم می توان این تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد.
حماس سه راه حل پیش رو دارد:
1- امروز غزه از دست منافقین فتح خارج شده است و تنها کرانه باختری است که به طور نسبی در اختیار ابومازن(مسعود رجوی فلسطین!) و نیز حماس است. و از طرفی پس از پیمان شکنی محمود عباس و افشای مدارک جدید، چهره ی اسراییلی او برای فلسطینیان بیشتر افشا شده است. پس باید مرزهای خودی و غیر خودی را پررنگ تر کرد. از نظر هر آدم عاقلی 50نفر برادر مسلمان خیلی بهتر از 70 نفر منافق و مسلمان (باهم) است. حماس می تواند با ایجاد حکومت یک دست اسلامگرای خود در غزه و تلاش برای الحاق کامل کرانه باختری به آن و تجهیز رسمی و همه جانبه گروههای مسلح خود، آنها را تبدیل به ارتش رسمی دولت فلسطین در غزه کند و حملات علیه رژیم غاصب را تشدید کند. اداره کردن غزه برای حماس کار دشواری نیست و می تواند انرژی خود را بیشتر صرف فعالیتهای نظامی کند. که البته اخیرا هنیه چنین برنامه ای را تلویحا رد کرده است. ضمن اینکه این راهکار پیچیدگیهای زیاد و نیز هزینه های زیادتری خواهد داشت.
?- راه دیگر این است که حماس به همین کشمکش سیاسی و ادامه دهد تا شاید بتواند دوباره دولت فلسطین را رسما (!) بدست بگیرد که این روش قانونا تا یک ماه دیگر و عملا تاچند ماه دیگر غیر ممکن است. اگر حماس این گزینه را انتخاب کند نشان از آن دارد که دستگیری نیمی از نمایندگان حماس در مجلس و چندین وزیر دولت فلسطین توسط اسراییلیها و نیز پوزخند زدن اسراییل به همه ی قوانین بین المللی نتوانسته است حماس را راضی کند که اینجا جای سیاست بازی نیست!
چنین اقدامی باعث هرز رفتن انرژی بیشتر مردم فلسطین در مبارزه با اسراییل و نیز تداوم کشمکشهای داخلی نیز می شود. مهمترین نتیجه بد این داستان این است که مردم جهان، حماس و فتح را در ردیف هم قرار خواهند داد که برای بدست آوردن قدرت با یکدیگر مبارزه می کنند.
2- مسیر دیگر این است که حماس تمام آنچه گذشته است را به حساب تجربه خود بگذارد و با قدرت دوچندان بار دیگر با تمام قوا به فعالیتهای نظامی بپردازد. که این روش محتاج شجاعت و دوری از عافیت طلبی است. چیزی که انشاء الله هنوز حماس آن را از دست نداده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام خمینی رحمه الله :
دشمنان ما درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی کشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن نمی شناسند... ملتهای اسلامی مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنی این جنایت پیشه دوره گرد، حسن(مراکشی) و حسنی مبارک هم آخور با اسراییل جنایتکارند و در راه خدمت به امریکا و اسراییل از هیچ خیانتی به ملتهای خود رویگردان نیستند. (صحیفه نور ج21ص398)
در جمع رهبران انتفاضه آذر1367 :
در داخل خودتان اشخاصی بدتر از آنها هستند مثل عرفات، ما هم مثل این اشخاص داشتیم این عرفات الان می خواهد یهودیان را آنجا مسلط کند... باید مردم دست بدست هم بدهند و عرفات را از جمع خودشان خارج کنند... و کار را تمام کنند، همانطور که ما کردیم و با ایستادگی کار تمام می شود و کسانی که مخالفت با این مسایل دارند از جرگه خودشان خارج کنند.
|