محمد جواد ظریف برای اولین بار در دولت نهم در سیاهِ گفتگو بین ایران و امریکا را باز کرد. او با برخی از میانهروها و کمتر دیوانهگان امریکا دیدار کرد و سعی کرد به امریکاییها بگوید به خدا ما آدمهای خوبی هستیم!
پس از آن بود که «کمتر دیوانهگان» امریکا که در شورای روابط خارجی ایالات متحده جمع شدهاند، اقدام به تست ایران برای راستیسنجی این تمایل به نزدیکی کردند. آنها احمدینژاد را برای اینکار به شورای روابط خارجی دعوت کردند و احمدینژاد هم رفت و آنجا با برخی از سیاستمداران «شیطان بزرگ» مذاکره کرد. خوبیاش این بود که به سبب اخلاصاش آنجا اتفاقی نیفتاد که هیچ برای مذاکرهکنندهگان طرف امریکایی خیلی هم گران تمام شد. آیپک به شدت شاکی شد و قضیه فیصله یافت. پس از آن در اجلاس امنیتی بغداد برادر عراقچی معاون متکی با معاونین رایس در بغداد ملاقاتکی داشت.
و اما اکنون برخی حس آشتیکنان (زن و شوهرانه) به خود گرفتهاند و گویا بنا است که همه چیز به خوبی و خوشی در بستر گرم و نرم سیاسی که حسنی مبارک (نسخه دوم انور سادات و خیانتکار به اسلام*) در «شرم الشیخ» برای رایس و متکی گسترده حل شود.
فقط در یک لحظه دیدار، کدورتهای فیمابین که بیش از 50 سال است تشدید میشود حل شود. البته از روحیه مهربانانه جناب متکی خیلی بعید نیست. اما باید دید خواهران(!) امریکایی چهگونه با این موضوع برخورد خواهند کرد؟
آیا امریکا یکشبه مهربان شد و دست از سرنگونی ما برداشت؟ آیا امریکا ما را به عنوان یک کشور که حق حیات دارد و حق اعمال حاکمیت ملی دارد و حق دارد منافعی داشته باشد و حق دارد در سیاست خارجی خود مستقل تصمیم بگیرد و مستقل عمل کند خواهد شناخت؟
آیا امریکا از ما به خاطر همهی جنایتهایی که مرتکب شده و همهی حمایتهایی که از دشمنان ملت ایران کرده و نقش اساسی خود در به خاک و خون کشیده شدن جوانان و مردان و زنان کشورمان در به راه اندازی و ادامهی آن داشته عذرخواهی خواهد کرد؟
آیا آمریکا با ما تفاهم نامهی امنیتی و عدم معارضه امضا خواهد کرد؟ آیا امریکا از حمایت از دیکتاتوری پهلوی و دیکتاتوری صدام و کشتار حجاج در مکه و سرنگونی هواپیمای مسافربری و حمله به کشتیهای ایرانی و کودتای 28 مرداد و هزاران کثافتکاری دیگرش، ابراز ندامت میکند و قول میدهد دیگر تکرار نکند؟!
بسیار سادهلوحند کسانی که خیال کنند امریکا با ما سر مهربانی و دوستی خواهد گرفت؛ هرگز و به هیچ قیمتی. فرهنگ آنگلوساکسون هرگز به یک کشور شرقی نمیتواند بیش از برده نگاهی داشته باشد. آنان غیر خودشان را فقط به چشم حشراتی بیارزش میبینند که باعث زحمتشان است. آنان اگر قدرت داشتند یک لحظه ما را تحمل نمیکردند. امروز در حالی که در باتلاقهای گوناگون سیاسی نظامی غرق شدهاند و نیاز مبرم به ما دارند هنوز گردنکلفتی میکنند.
من اگر جای متکی بودم مذاکرات خودم با رایس را فقط در بهشت زهرا ترتیب میدادم. مذاکرات خود را در لانهی جاسوسی و یا روی کشتی نیمسوخته پیکان و یا در محل سقوط هواپیمای ایرباس در خلیج فارس انجام میدادم. اگر جای او بودم تیم دیپلمات پنج نفره که همکنون در چنگال شیطان اسیرند را هم به پای میز مذاکره دعوت میکردم، مگر نه این است که موضوع مذاکره عراق و چیزهای شبیه این است؟
چگونه میتوان به مذاکرات و روابط با امریکا دل خوش کرد در حالی که او به ما به چشم نوکر وحشی نگاه میکند. اگر بنا است ما با امریکا سازش کنیم پس چرا انقلاب کردیم؟ مگر ما چه چیزیمان کم بود؟ از الطاف مهربانانه عموسام بهرهمند بودیم. نانمان بوی نفت بیشتری میداد و زندگی بهتری داشتیم. چرا خود را درگیر اینهمه مصایب کردیم؟ الا این بود که از حقارت خسته شده بودیم؟ الا این بود که طاقت نوکری نداشتیم؟ الا این بود که خمینی به ما یاد میداد که بنده کسی غیر خدا نباشید؟ چه شد که حالا فکر کردیم رابطهی ارباب و نوکری امریکا با دنیا به پایان رسیده است؟
آیا امریکا میتواند با هیچ کشور رابطهی برادری داشته باشد؟ به راستی کدام کشور از بستر نزدیکی با امریکا پاک برخاسته؟
هرگز چنین نیست. امریکا شیطان بزرگی است که رابطهی ما با او رابطه بره با گرگ است، اگر بدترش را نگوییم.
رابطه و مذاکره با امریکا هم خیانت است هم حماقت است.
گفت پرهیز کن از صحبت پیمانشکنان
ما ایالات متحده را از ایران بیرون انداختیم تا حکومت اسلام را برقرار نماییم. صحیفه نور ج 22 صفحه 264
اکنون قدرتهای بزرگ جهان از اسلام و برنامه های غرب و شرق زدائی آن به وحشت افتاده اند و شیطان بزرگ، جوجه شیطان ها را فرا خوانده و به تمام توطئه ها برای خاموش کردن نور خدا دست یازیده است. صحیفه نور ج 17 صفحه 29
این (رابطه با امریکا) مثل رابطه بره با گرگ است. رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست. اینها می خواهند از ما بدوشند. اینها نمی خواهند به ما چیزی بدهند. صحیفه نور ج 10 صفحه 58
______________________________
* – امام خمینی 16/5/65
|